۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

جنونِ لب های خاموشت

آماده ام تا عشقمان ضرب المثل باشد
البته چشمانت اگر اهلِ عمل باشد
قد نگاهت کاش لب هایت به حرف آیند
تا عشق .. نه ... اسطوره حتی محتمل باشد
اینجا لب از لب وا کنی فرصت فراهم هست
تا بیت آخر صحبت از ماه عسل باشد
بهمن به تن دارم تو با آغوش مردادیت
اردیبهشتم کن که اوضاع معتدل باشد
اینجا بگو .. اینجا .. همین مصرع که تا فردا-
آوازه مان پیچیده در بین الملل باشد
لب واکنی لب های من ... استغفرالله... من-
می ترسم امشب حرف هایم مبتذل باشد!
می ترسم امشب واژه ها هم عاشقت باشند
تصویر هر بیتم فقط "بوس و بغل" باشد
داری شبیه مادرت حوّا ... نمی دانم
شاید برای عشقمان امروز" ازل" باشد
کم کم جنون می گیرم از لب های خاموشت
اصلا همین بیت آخرین ضرب الاجل باشد
...
حرفی نزد شاید دلش راضی نبود اصلا
ماه عسل در کوچه باغ این غزل باشد
دستی به در کوبید و دردی قلب ما را ..کاش
یا دست او یا دست بی روح اجل باشد!...

۱ نظر: