هنگام بارش باران
سرت را رو به آسمان نگیر
من به بوسه های باران روی صورتت هم
حسودی می کنم.
****
از تو لب میگیرم
موهایت را
که برایم دار کردهای…
****
سرمای کشنده ای را پشت سر میگذارم
بیجرقهی لبهای تو
****
خماري چشمم را
مُخدري از لبهايت بنوشان.
****
با انگشتهاي خيالم
هرشب خطوط بريل تنت را
مرور مي كنم.
****
بيراهه مي روم اين حقيقت را
كه هيچ جاده اي
به آغوش تو ختم نمي شود.
****
جایزه ی بهترین بازیگر
میرسد به: بالشت من
که هر شب
نقش تو را
در بسترم عالی بازی میکند!
****
جانم، جانت
روحم، روحت
و تنم، تنت را می خواهد... .
****
بـد مـرضی است لـبهایـت
هـرچـه کـپسول ِ دوری خـوردم
افــاقـه نـکرد.
زیـر زبـانی اگـر بـخورم زبـانـت را
آرام می شوم!
****
بـستری ات شده ام،دکــتر دل جـهت ِ تـرخیـص،
روزی سه وعـده - تــو - را تـجویـز کـرده ...
صبـح هـا؛ شراب ِ لـبـت.
عصرهـا؛ پـرسه دور و یرت.
شب هـا؛ سمـفونی بـا تـخـت و تـنت.
روحم، روحت
و تنم، تنت را می خواهد... .
****
بـد مـرضی است لـبهایـت
هـرچـه کـپسول ِ دوری خـوردم
افــاقـه نـکرد.
زیـر زبـانی اگـر بـخورم زبـانـت را
آرام می شوم!
****
بـستری ات شده ام،دکــتر دل جـهت ِ تـرخیـص،
روزی سه وعـده - تــو - را تـجویـز کـرده ...
صبـح هـا؛ شراب ِ لـبـت.
عصرهـا؛ پـرسه دور و یرت.
شب هـا؛ سمـفونی بـا تـخـت و تـنت.
****
تمام زمين را بي تو نمي خواهم
چه برسد به مساحتِ ناچيزِ اين تختخواب...****
همه ی این راه ِ تنگ و تاریک
به آغوش تو منتهی می شود! ****