برقص دختر زيبا؛ اگرچه پا در برف!
برقص؛ رقصِ تو زيباست، نا هوا در برف!
بچرخ؛ مثلِ نگاهي كه سبز مي چرخد
ميانِ دستِ گره خورده با دعا، در برف!
به پاي گونه ي سرخت، ببين كه مي ريزد
شكوفه هايِ لبانم، چه با صفا در برف!
غزالِ قافيه پوشِ مني كه با شادي
به دشتِ روشنِ شعرم، چنين رها در برف!
تويي كه از هرگزم از خود جدا نكرده، عزيز!
منم كه وصلِ تو را خواهم از خدا، در برف!
حريف تازه ي شيرين، شراب شهرآشوب!
سفيد برفي فرهاد قصّه ها در برف!
سفيد برفي فرهاد قصّه ها در برف!